سلام
شعری از بنده در ماهنامه ادبی سیولیشه شماره بهمن ماه منتشر شده است که ابتدا از مسئولان آن تشکر می کنم اما آنچه مرا واداشت پس از مدتی طولانی یادداشتی در وبلاگ بگذارم نحوه انتخاب و سلیقه مسئولان این نشریه بود. شاید اگر قرار بود بنده شعری را پیشنهاد کنم فکر نمی کنم این شعر در لیست ده شعر پیشنهادی من قرار می گرفت. دوستان عزیز سیولیشه خود شعر را انتخاب نموده بودند و قطعا نظر آنها با نگاهی نقادانه و دقت و ظرافت بیشتر همراه بوده است. بنده فقط در حال تجربه ام. آن هم نه تجربه هایی چندان در خور تعریف و حتی ذکر اما آنان که در شعر دستی دارند همواره چنین اتفاقاتی برای آنها افتاده که سلیقه دیگران نسبت به اشعارشان با سلایق خودشان متفاوت باشد. شده است که شعری را بسیار دوست داشته ام یا به نظرم بهتر از سایر آثارم آمده اما مخاطبان آن را نپسندیده اند یا آنقدر که من فکر می کردم توجهشان را جلب نکرده است. اما شعری که به نظر خودم خیلی معمولی می آمده است مورد اقبال واقع شده است. به هرحال شعر در ذهن شاعر نیست که ارزشش آشکار می شود بلکه در نگاه مخاطبان و منتقدان است که محک خورده و ارزشش باز شناخته می شود.
پشت نقشه
در سپیدایِ دلِ کاغذ
آن وسط های کمی از آخرین پونس
جنوبی تر
ناکجا آبادِ بی رنگی ست...